loading...
ایران باستان,تاریخ فراموش شده مرجع تاریخ ایران باستان.ناگفته های تاریخ ایران. جنایت های افاغنه در ایران / جام من
آرمین نیک منش بازدید : 226 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

آریوبرزن يكي از سرداران بزرگ تاريخ ايران است كه در برابر يورش اسكندر مقدوني به ايران زمين ، دليرانه از سرزمين ایران پاسداري كرد و در اين راه جان باخت و حماسه ی «در بند پارس» را از خود در تاريخ به يادگار گذاشت. برخی او را از اجداد لرها يا كردها می دانند.

 

 «اسكندر مقدوني » در سال 331 پيش از ميلاد پس از پيروزي در سومين جنگ خود با ايرانيان ( جنگ آربل Arbel يا گوگامل Gaugamele ) و شكست پاياني ايران، بر بابل و شوش و استخر چيرگي يافت و براي دست يافتن به پارسه، پايتخت ايران روانه اين شهر گرديد. اسكندر براي فتح پارسه سپاهيان خود را به دو پاره بخش كرد: بخشي به فرماندهي (پارمن يونوس) از راه جلگه (رامهرمز وبهبهان)به سوي پارسه روان شد و خود اسكندر با سپاهان سبك اسلحه راه كوهستان (كوه كهكيلويه)رادر پيش گرفت و در تنگه هاي دربند پارس(برخی آنرا تنگ تك آب و گروهی آنرا تنگ آری کنونی می دانند) با مقاومت ايرانيان روبرو گرديد.

 

در جنگ در بندپارس آخرين پاسداران ايران با شماري اندك به فرماندهي آريوبرزن دربرابر سپاهيان پرشمار اسكندر دلاورانه دفاع كردند و سپاهيان مقدوني را ناچار به پس نشيني نمودند. با وجود آريوبرزن و پاسداران تنگه هاي پارس گذشتن سپاهيان اسكندر از اين تنگه هاي كوهستاني امكان پذير نبود. ازاين رو «اسكندر» به نقشه جنگي ايرانيان درجنگ ترموپيلThermopyle متوسل شد و با کمک یک اسیر یونانی از بيراهه و گذر از راههاي سخت كوهستاني خود را به پشت نگهبانان ايراني رساند و آنان را در محاصره گرفت.

 

آريوبرزن با 40سوار و 5 هزار پياده و وارد كردن تلفات سنگين به دشمن، خط محاصره را شكست و براي ياري به پاتخت به سوي پارسهPersepolice شتافت ولي سپاهياني كه به دستور «اسكندر» از راه جلگه به طرف پارسه رفته بودند، پيش ازرسيدن او به پايتخت، به پارسه دست يافته بودند. آريوبرزن با وجود واژگوني پايتخت و در حالي كه سخت در تعقيب سپاهيان دشمن بود، حاضر به تسليم نشد و آنقدر در پیكار با دشمن پافشرد تا گذشته از خود او، همه يارانش از پاي در افتادند و جنگ هنگامي به پايان رسيد كه آخرين سرباز پارسي زير فرمان آريوبرزن به خاك افتاده بود.

 

لازم به یادآوری است که بدانید یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوهها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر چنان جنگید تا هر دو کشته شدند و نامی جاوید از خود برجای گذاشتند و نکته آخر اینکه اسکندر پس از پیروزی بر آریوبرزن آن اسیر یونانی را هم به جرم خیانت کشت.

 

منبع: 

هفته‌نامه عصر نی‌ریز، دکتر حسنعلی پیشاهنگ، استاد دانشگاه آزاد

 

 

 

 

 

 

 

 


 


آرمین نیک منش بازدید : 85 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

«دل هر ایرانی آتشکده ای است»

ابراهیم پور داوود

پیشینه ی جشن چهارشنبه سوری

از دیرباز تا کنون، آتش در نزد ایرانیان از ارزش و جایگاه خاصی برخوردار بوده است و بیشتر جشن ها و آیین ها پیوند نزدیکی با آتش داشته و دارند. گمان می رود که جشن چهارشنبه سوری نوع تغییر یافته ای از گاهنبار «همس پت میدیم گاه» ششمین و آخرین گاهنبار سال است. بخش نخست این واژه یعنی «همس» از «هم» به معنی گرما و تابستان در زبان اوستایی گرفته شده است و واژه ی همس پت میدیم روی هم به معنی برابر شدن روز و شب و آغاز گرما است و این گاهنبار در روز نخست پنجه ی پایان اسفندماه برگزار می شده است.

در هیچیک از متون باقیمانده ی پیش از اسلام اشاره ای به جشن چهارشنبه سوری نشده است. در اوستا، کتیبه های عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایت های مورخان یونانی درباره ی ایران نیز درباره ی جشن چارشنبه سوری سخنی گفته نشده است.
متون دوران پس از اسلام نیز در این باره تقریبا ساکت بوده اند، حتی در آثار محقق دقیقی همچون «ابوریحان بیرونی» نیز درباره ی آن توضیحی داده نشده است. اما برخی اشاره ها در تعدادی از متون کهن، نشان دهنده ی این است که گویا چارشنبه سوری نه تنها برگزار می شده، بلکه از آن به عنوان «عادت قدیم» نیز نام برده شده است.[1]
نخستین و کهن ترین کتابی که در آن به چنین آتش افروزی اشاره شده است، کتاب «تاریخ بخارا» نوشته ی ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی (286 تا 358 هجری قمری) است. در این کتاب که به نام «مزارات بخارا» نیز شناخته می شود، واقعه ای به شرح زیر از میانه ی سده ی چهارم و زمان «منصور بن نوح سامانی» نقل شده است :

«... و چون امیر منصور بن نوح به مُلک بنشست، اندر ماه شوال سال سیسد و پنجاه، به جوی مولیان، فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت کردند و هرچه هلاک و ضایع شده بود بهتر از آن به حاصل کردند. آن گاه امیر به سرای بنشست و هنوز سال تمام نشده بود که چون «شب سوری» چنان که «عادت قدیم» است، آتشی عظیم افروختند. پاره ای از آن بجست و سقف سرای در گرفت و دیگر باره جمله سرای بسوخت.»[2]

در این روایت هرچند به صراحت به زمان برگزاری جشن اشاره نشده است، اما عبارت «هنوز سال تمام نشده بود» و نیز «شب سوری» گویا اشاره به مراسم چارشنبه سوری دارد که شاید در آن زمان، انجام مراسم در شب چارشنبه، تثبیت نشده بوده است.

دومین متن کهن که اشاره ای هرچند غیر مستقیم به جشن چارشنبه سوری دارد، شاهنامه ی فردوسی است. در داستان بهرام چوبینه با «پرموده» پسر ساوه شاه آمده است که هنگامی که هر دو سپاه آماده ی رزم بودند، ستاره بینی بهرام را پند می دهد که :

ستاره شمر گفت بهرام را          که در «چارشنبه» مزن کام را
اگر زین بپیچی گزند آیدت          همه  کار  ناسودمند  آیدت
یکی باغ بُد درمیان سپاه        از این روی و زان روی بُد رزمگاه
بشد «چارشنبه» هم از بامداد    بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد
ببردند پر مایه گستردنی          می و رود و رامشگر و خوردنی
.
.
.
ز جیهون همی آتش افروختند       زمین و هوا را همی سوختند [3]

درباره ی این سروده های شاهنامه ذکر چند نکته ضروری است :

.

آرمین نیک منش بازدید : 201 جمعه 25 اسفند 1391 نظرات (0)

ه در ایران باستان

 

شهر غزه در دی ‌ماه (دسامبر) 2500 سال پیش به‌دست کمبوجیه پادشاه هخامنشی افتاد و جزیی از خاک ایران زمین گردید.

ارتش ایران در سر راه خود به مصر برای تصرف این کشور و تکمیل جامعه مشترک‌المنافع جهانی که از برنامه های کوروش بزرگ بود، اوایل دی‌ماه سال 526 پیش از میلاد شهر استراتژیک غزه واقع در ساحل مدیترانه را تصرف کرد و در اینجا چشم‌براه رسیدن کشتی‌هایی شد که فرماندار قبرس و نیز "پولیکراتس" فرماندار جزیره یونانی ساموس وعده فرستادن آنها را داده بودند. قرار بود که این کشتی‌ها و کشتی‌های فنیقی‌ها به‌عنوان بخشی از نیروی دریایی ایران، پیاده نظام ایران را به دلتای رود نیل جابجا کنند و سوار نظام پارسی هم از راه حاشیه ساحلی صحرای سینا خود را به آنجا برساند.

 

آرمین نیک منش بازدید : 119 دوشنبه 21 اسفند 1391 نظرات (0)

اعراب به ما آموختند که آنچه را که میخوریم "غذا" بنامیم و حال آنکه در
زبان عربی غذا به "پس آب شتر" گفته میشود.

اعراب به ما آموختند که برای شمارش جمعیّتمان کلمۀ "نفر" را استفاده کنیم
و حال آنکه در زبان عربی حیوان را با این کلمه میشمارند و انسان را با
... کلمۀ "تن" میشمارند؟ شما ۵ تن آل عبا و ۷۲ تن صحرای کربلا را بخوبی
میشناسید.

اعراب به ما آموختند که "صدای سگ" را "پارس" بگوئیم و حال آنکه این کلمه
نام کشور عزیزمان میباشد؟

اعراب به ما آموختند که "شاهنامه آخرش خوش است" و حال آنکه فردوسی در
انتهای شاهنامه از شکست ایرانیان سخن میگوید.

آیا بیشتر از این میشود به یک ملّت اهانت کرد و همین ملّت هنوز نمیفهمد
که به کسانی احترام میگذارد که به او نهایت حقارت را روا داشته اند و
هنوز با استفادۀ همین کلمات به ریشش می خندد.

آیا در کتاب سفینه البهار نمیخوانیم که بالاترین ایرانی از پست ترین عرب
پست تر است؟!!!!

حد اقلّ بیائید با یک انقلاب فرهنگی این کلمات و این افکار (حقارت پذیری)
را کنار بگذاریم.

بجای "غذا" بگوئیم "خوراک"

بجای "نفر" بگوئیم "تعداد" و یا "تن"(هرچند عربیست)

بجای "پارس سگ" بگوئیم "واق زدن سگ"

بجای " شاهنامه آخرش خوش است " بگوئیم "جوجه را آخر پائیز میشمارند"و.....

آرمین نیک منش بازدید : 285 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (0)

به نام خدا

سلام

هولوکاست چیست شاید شما هم در تلویزیون چیز زیادی درباره هولوکاست شنیده باشید  و بیستر مواقعی که احمدی نژاد در سازمان ملل درباره آن سخنرانی کرده است هولوکاست است 

شما میتوانید این کتاب را در ادامه مطالب با لینک مستقیم دانلود کنید

نظر یادتون نره

امشب در سایت قرار خواهد گرفت

آرمین نیک منش بازدید : 6973 یکشنبه 20 اسفند 1391 نظرات (1)

به نام خدا

سلام

چرا جنگ حهانی شروع شد زندگی نامه ی هیتلر که خود هیتلر   در موقعی که زندان بود آن را تالیف کرد .میخواهد هیتلر را بیتشر بشناسیدمیخواهید شخصیت هیتلر را بشناسید حتما این کتاب را دانلود کنید

توضحیات بیشتر درباره کتاب و لینک دانلود در ادامه مطالب

نظر یادتون نره

 

نبرد من

 

آرمین نیک منش بازدید : 160 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)

زخمه بر تندیس

تحلیلی بر آسیبهای وارد شده بر پیکره مصری داریوش

از زمان کشف پیکره داریوش بزرگ در سال 1350(1972 میلادی) به دست هیئت باستان شناسی فرانسه به سرپرستی ژان پرو در شوش ،تا کنون پرسشهای بسیاری درباره این تندیس مطرح شده،اما به جز چند پژوهش کمتر بدان پرداخته شده است.این پیکره در کنار دروازه ورودی رو به محوطه کاخهای سلطنتی شوش قرار داشته و به فضای اندرونی محوطه می نگریسته است(طرح زیرین)

 

 

آرمین نیک منش بازدید : 613 پنجشنبه 17 اسفند 1391 نظرات (0)
حضرت ذوالقرنین یـــا کـــــوروش بـــــزرگ برای « ذوالقرنین » معانی گوناگونی ذكر شده است. برخی ذوالقرنین را به معنای ـ دو قرن ـ گرفته اند. به این معنی كه مردم را در حدود دو قرن یا دو نسل دعوت به حق نمود. برخی نیز گفته اند: ذوالقرنین، یعنی كسی كه بر شرق و غرب دنیای شناخته شده آن روز حکومت داشته است. در آرامگاه کوروش پیکر تقدیس از روح و « فروهر» کوروش را نیز به شکل فرشته ای ساخته بودند،که ذوالقرنین بوده و همانست که می نویسند بر بالای آن کتیبه ای داشته که نام کوروش بر آن نوشته بوده بالای آرامگاهش مجسمه بالدار هنوز هست و ابولکام آزاد براساس همین مجسمه آنرا ذوالقرنین خوانده است و کوروش را همان ذوالقرنین یاد شده در قرآن دانسته است.در تورات هم به کوروش لقب عقاب شرق داده اند.

آرمین نیک منش بازدید : 136 چهارشنبه 16 اسفند 1391 نظرات (0)

   در بخش دوم زاویه ای دیگر از دیدگاه ناصر پورپیرار را بررسی کردیم و دیدیم اساساً دیدگاه این شخص درباره خالی بودن فلات ایران به مدت هزارو پانصد سال پس از پوریم، از دیدگاه پیوندهای ملتها، حمل و نقل، تجارت و دادوستد کالاها و اندیشه ها باز هم یک دیدگاه بی اعتبار و بی ارزش است. ناصر پورپیرار این فرضیه را بطور با کمال شتابزدگی و بطور ناگهانی در سال 1379 سرهم بندی و نخستین بار در مجموعه کتابهای « تاملی بر بنیان تاریخ ایران» مطرح نمود.

 

تعداد صفحات : 12

درباره ما
به دیار کهن جام من خوش آمدید هر گونه استفاده از منابع تنها با ذکر منبع مجاز میباشد. نهتانی
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ایا شما موافق اخراج افغان ها از میهننمان ایران هستید . لطفا در نظر سنجی شرکت کنید تا صدایمان را به گوش دولت برسانیم.با تشکر؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 114
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 14
  • آی پی امروز : 50
  • آی پی دیروز : 35
  • بازدید امروز : 54
  • باردید دیروز : 52
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 199
  • بازدید ماه : 142
  • بازدید سال : 2,861
  • بازدید کلی : 161,834